دوست داری بیاتو

معنای نوشته نشده ی خاله دایی عمه وعمو(2)

3 – دایی

 

معنای لغوی : برادر مادر

 

معنای استعاره ای : هر   مردی که با   مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد/هر مردی که پتانسیل کتک خوردن توسط پدر را داشته باشد   .

 

نقش سمبلیک : یکی از معدود مردانی که   هر چند به سیاست علاقه مند است اما حس گرمی به شما می دهد، همیشه حرفهایتان را می فهمد و می شود پیشش گریه کرد   .

 

غذای مورد علاقه: فسنجون   .

 

ضرب المثل : عروس را که مادرش تعریف کنه، برای آقا داییش خوبه. اگه خاله ام ریش داشت آقا داییم بود   .

 

زیر شاخه ها :   زن دایی: یک زن چاق و شاد که خیلی کدبانو است و جلوی مادر قپی می آید .  پسردایی/دختردایی: همبازی دوران کودکی   که در بزرگسالی   مثل یک همرزم ساپورتتان   می کنند   .

 

چهره های معروف :  علی دایی، دایی جان ناپلئون   .

 

ترجیع بند : همه چیز زیر سر این انگلیساست   .

 

سعی کنید حتما حداقل یک دایی داشته باشید   .

 

4 – عمو

 

معنای لغوی : برادر پدر

 

معنای استعاره ای : هر   مردی که با   پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد   .

 

نقش سمبلیک : یکی از مردانی   که شما   همیشه باید بهش بوس بدهید و بعد بروید     کارتون ببینید  تا او با پدر حرفهای جدی بزند. یکی از مردانی که مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساکت شده، به فکر فرو می رود  .

 

غذای مورد علاقه : قرمه سبزی، آبگوشت .

 

ضرب المثل : عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان بستند .

 

زیر شاخه ها :  زن عمو :  یک   زن خوشگل   که زیاد به شما توجه نمی کند و خودش را برای مادر می گیرد، دخترعمو/پسرعمو: همبازی دوران کودکی  که اگر تا هجده-بیست سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نکنید خطر را از سر گذرانده اید .

 

مشاغل کاذب : بازی در قصه های ایرانی .

 

چهره های معروف :  عمو زنجیرباف،  عمو یادگار، عمو پورنگ .

 

داشتن یک   عمو ی   پولدار خیلی خوب است .....

 

 

     



Weblog Themes By Pichak

درباره وبلاگ


سلام من احمد رضایی ام دوست دارم با دوست تو که دوست داره با دوست من دوست باشه دوست نباشم

پیوندهای روزانه

  • شهر قشنگ
  • خسوف